- دله رج
فرد خارج از صف
معنی دله رج - جستجوی لغت در جدول جو
- دله رج
ردیف میانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دَرْ رَ رَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان. واقع در 35هزارگزی خاور رفسنجان و 22 هزارگزی شمال راه شوسۀ رفسنجان به کرمان، با 150 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
(دَ لَ مَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اورامان، بخش زراب، شهرستان سنندج. واقع در 26هزارگزی، جنوب خاوری زراب کنار رود خانه زراب، با 231 تن سکنه. آب آن از رود خانه سیردان و چشمه است. راه آن مالرو و صعب العبور است و پل آجری سنگی قدیمی دارد. اکثر اهالی این ده درویش هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
(تَ لَ / لِ رَ)
لغت نامه دهخدا
کرم البری. انگور جنگلی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به این دو کلمه و جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 244 شود
(دِهْ رَ ج)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان کرچمبو بخش داران شهرستان فریدن. واقع در 29هزارگزی شمال باختری داران. دارای 260 تن سکنه است. آب آن از قنات و چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
نوعی ابزار درتراشیدن قاشق چوبی، وسیله ای برای بیرون آوردن
راه میان بر
عشقه، انواع پیچک های بدون گل
جوی آب، آب راهه، آب راهه ی بین منازل
غاری نزدیک رستم قلعه ی شهرستان بهشهر
گشاد، اصطلاحی در پارچه بافی سنتی، گرسنگی، راه میان بر
سگ ولگرد
به میان افتاده
کسی که غوزه های درشت پنبه را در هنگام غوزه چینی، با رندی
فنی در کشتی لوچو
۲اندوه، غصه، عقده ۲آرزویی که در دل مانده باشد، آرزوی بر آورده نشده، عقده ی دل
مرگ جوجه در حالت جنینی
آبله رو
ملایم، آب نیم گرم
پرده ی نازک بخش داخلی پوست برخی درختان مانند توت و غیره
نی قلیان
پر کردن ردپا در شالیزار به هنگام نشا
۲میوه ای که فقط درون آن پخته و بخش بیرونی آن خام مانده باشد
تکیه گاه دل، آرزوی دل
بدچشم، هیز، کسی که به ناموس یا مال کسی طمع داشته باشد
چوب داخل ریسندگی، چوب بلندی که در ساختمان سازی مورد استفاده قرار گیرد
نوعی علف بالا رونده از درختان جنگلی
به کلی، همگی
اسبی که در خرمن کوبی دایره وار بچرخد